سبک زندگی
سبک زندگی
مفهوم سبک زندگی به نسبت رویکردهایی که بدان پرداخته می شود، تعاریف متفاوتی دارد. سبک های زندگی مجموعه ای از طرز تلقی ها ، ارزش ها، شیوه های رفتار، حالت ها و سلیقه ها، در هر چیزی، از موسیقی گرفته تا هنر و تلویزیون و سبک دادن به باغچه ( گل کاری ) و دکوراسیون و فرش کردن خانه و... را در بر می گیرد. سبک زندگی فرد، اجزای رفتار شخصی او نیست، لذا غیر معمول نیستند. اما بیشتر مردم معتقدند که باید سبک زندگی شان را آزادانه انتخاب کنند.
در بیشتر مواقع عناصر یک سبک زندگی به شکلی جمع می شوند و شماری از افراد در یک نوع سبک زندگی اشتراکاتی پیدا می کنند. به عبارت دیگر، گروههای اجتماعی اغلب مالک یک نوع سبک زندگی شده ، یک سبک خاص را تشکیل می دهند.
مفهوم سبک زندگی به معنای انطباق دادن یک رهیافت سبک داده شده، در زندگی است . مثلا برای فرد مهم است که مانند فلان خواننده معروف باشد. حتی اگر آن خواننده غذای تایلندی بخورد، دیوار خانه شان را فلان رنگ کند ، یا در خانه تفریح کند نه بیرون...
سبکی شدن زندگی با شکل گیری فرهنگ مردم رابطه نزدیک
دارد. بنابر این می توان شناخت لازم در مورد فرهنگ یک جامعه را از طریق شناخت سبک
زندگی آن جامعه به دست آورد. به این معنی که باید نسبت به اشکال سبک داده شده ی
زندگی مردم در آن جامعه، شناخت پیدا کرد.موسیقی عامه، تلویزیون، آگهی ها همه و همه
تصور ها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فراهم می کنند . اما این تصویرها اجازه
می دهد که مردم فکر کنند و تصور کنند، هرچیزی که آنها را ارضا می کند را سازمان
داده بسازند.
در مطالعه جنبه های مختلف زندگی می توان به سه سطح مختلف و در عین حال مرتبط اشاره
کرد، که کاملا با سبک زندگی در ارتباط هستند: سطح ساختاری، سطح موقعیتی و سطح
فردی.
این تمایز میان سطوح کاملا مشابه ،تمایزی است که "هابرماس" در جلد دوم از کتاب "نظریه کنش ارتباطی" مطرح کرده است. "هابرماس" میان سه جزء ساختاری از زیست جهان یعنی فرهنگ، جامعه و شخصیت تمایز قایل شده است. وی به هرکدام از این اجزا مرحله ی بازتولید را نیز اضافه می کند و معتقد است بازتولید هر یک از این اجزا در نوع سبک زندگی تاثیرگذار است.این سه جزء به ترتیب عبارتند از:
بازتولید فرهنگ، بازتولید اجتماعی و اجتماعی کردن
سطح ساختاری: هر فرد میتواند در سطح ساختاری تفاوتها و تشابهات میان کشورها، جوامع و فرهنگها را،و همچنین تفاوتهایی که در طول زمان و در جوامع مختلف روی داده است، مورد آزمون و مطالعه قرار دهد.این تفاوتها میان ساختارفرهنگها و جوامع،درقالب اشکال زندگی (سبک های زندگی) دسته بندی می شوند و می توانند بازگوکننده اشکال مختلف جامعه و فرهنگ رایج آن باشند.
سطح موقعیتی: این سطح به شباهت ها و تفاوت های جوانب مختلف زندگی، در میان طبقه بندی های وسیع تر می پردازد. مانند: طبقات و گروههایی که در ساختار جامعه، موقعیت های متنوع و مختلفی دارند. این دسته بندی که از طریق موقعیت فرد در ساختار اجتماعی خاص تعریف می شود، سبک های زندگی، نامیده می شوند. برای مثال سبک زندگی فردی از طبقه مرفه یک جامعه، با سبک زندگی کارگران همان جامعه تفاوت دارد.
سطح فردی: هر فرد سعی دارد تا تفاوتها و تشابهات را میان روش های مختلفی که افراد از طریق آنها با واقعیات روبرو می شوند و زندگی خود را اداره می کنند، درک کند و بداند افراد چگونه شخصیت و هویت خود را رشد می دهند و با دیگر افراد ارتباط برقرار می کنند. ذات و هویت فرد همواره در حال تغییر و تحول است. به همین دلیل سبک زندگی افراد نیز همواره ثابت و یکنواخت نمی ماند.
در اینجا به مفهوم هویت به عنوان مولفه ای در شکل گیری گونه های مختلف سبک زندگی مردم، می پردازیم.
هویت:
این مفهوم را می توان با تمییز دادن میان اجزاء سه گانه تشکیل دهنده ی هویت یک
فرد، تعریف کرد. این اجزا عبارتند از: هویت فردی، هویت اجتماعی و هویت فرهنگی. این
سه جزء تشکیل دهنده هویت، جنبه هایی از یک پدیده ی واحد هستند، که هویت کلی فرد را
تشکیل می دهند. البته اختلافاتی جزئی میان این سه جنبه از هویت وجود دارد.
هویت فردی از طریق مراحل مختلف فردی شکل داده می شود و توسعه می یابد. از طریق هویت فردی است، که یک فرد می تواند به تنهایی و دور از دیگران ظرفیت لازم برای زندگی را درون خود ایجاد کند. ظرفیتی که نهایتاً منجر به شکل گیری شخصیت فرد می شود. لذا اولین کارکرد،هویت تثبیت شخصیت فرد است. بنابراین هویت شخصی را می توان به عنوان سیستمی منحصر به فرد از روابط میان تجارب، افکار، رویاها، امیدها و آرزوها تعریف کرد.
هویت اجتماعی در روند مراحل اجتماعی شدن شکل می گیرد و از طریق تثبیت نقش، برآورد فاصله نقش با هویت فردی و تحول نقش، توسعه می یابد
هویت فرهنگی افراد نیز دو کارکرد بسیار منسجم و مرتبط دارد، که از یک سو به هویت فردی و از سوی دیگر به هویت اجتماعی مربوط می شود. از طریق هویت فرهنگی است، که فرد می تواند ویژگی های منحصر به فرد خود را میان گروههایی که بدان تعلق دارد، ابراز کند و حتی در مقابل گروههای دیگر نیز راجع به تعلقات گروهی خود سخن بگوید
در مطالعه ی رابطه ی میان ارزشها، هویت و سبک زندگی، لازم است همواره به یاد داشته باشیم، که هویت یک سیستم پیچیده از روابطی است، که میان مفاهیمی مانند فرد کیست؟ و یا رابطه او با دیگر افراد و فرهنگ ها چگونه است؟تعریف می شود. اما هویت فرد چه رابطه ای با سبک زندگی او دارد؟
هویت افراد در یک جامعه از طریق سبک زندگی انتخابی آنها تولید و بازتولید می شود. این سازوکار بیش و پیش از هر چیز، از خلال درونی کردن رفتارها و باورها، در ظرف روزمرگی عمل می کند. بدین ترتیب افراد و گروه ها اغلب به صورت ناآگاهانه و بدون آنکه نیازی به فشار بیرونی باشد، همانگونه رفتار می کنند که باید.! و از این طریق سیستم موجود را دائما و در هر لحظه بازتولید می کنند. هر اندازه این سازوکارها درونی تر شود، سیستم تضمین بیشتری برای تداوم خود دارد. در برخی موارد، حکومت ها با مشروعیت دادن به برخی سبک های زندگی ، سبک های دیگر را زیر زمینی می کنند. وقتی این اتفاق می افتد، افراد جامعه دچار چندگانگی می شوند. لازمه ی زندگی در چنین محیطی تفکیک در حوزه ی زندگی خصوصی و رفتار عمومی است. افراد برای اینکه میان علایق خود و انتظارات محیط تعادل برقرار کنند، هویت های متکثر و چندگانه وحتی گاهی متضاد را بر می گزینند.
امروزه نظام های اجتماعی اغلب از طریق سبک های زندگی تولید و باز تولید می شوند. سیستم جهانی به خاطر بدست آوردن سود سرشار، تمایل به کالایی کردن شدیدسبک های زندگی دارد. کالاهای هویتی در بازار مصرف ارائه می شوند،و متعاقب آن هویت های وابسته به این بازار و سبک های زندگی که ارائه می دهد، تولید و بازتولید می شوند. یعنی هویت ها در جستجوی تولید و بازتولید خود، نیازهای بازار به کالاهای هویتی را افزایش می دهند.این کالاها در ظاهر لایه های سطحی جامعه را هدف گرفته اند، درحالیکه لایه های درونی و هویتی افراد نیز از این روند تاثیر بسیار می گیرند.
ارزش:
مهمترین مفهومی که با مفاهیم هویت و سبک زندگی ارتباطی تنگاتنگ دارد، ارزش است.
ارزش یکی از مولفه های بنیادین فرهنگ به حساب می آید. چرا که فرهنگ از ارزشهای
اعضای یک گروه، هنجارهایی که از آن پیروی می کنند و کالاهای مادی که تولید می
کنند، تشکیل می شود. به صراحت می توان گفت، که سبک های زندگی مرسوم در جامعه، یک
جنبه از فرهنگ آن جامعه را شکل می دهند. بنابراین،در واقع ارزش، مفهوم بنیادین سبک
زندگی است. و میتوان گفت، که سبک زندگی فرد بازتابی از ارزش های فرد و هنجارهایی
است، که به این ارزشها مربوط می شوند. ولی ارزش در واقع مفهومی پیچیده است، که
برای اینکه بتوان سبک زندگی را به درستی مورد تحلیل قرار داد، باید تمایزات مفهومی
در این زمینه، به خوبی تعریف و شفاف شوند.
"روکیچ" بر این باور است، که ارزشها به
انسانها آموزش داده می شوند و پس از یادگیری، آنها در درون یک نظام ارزشی سازمان
می یابند، که هر ارزش در آن نظام بر اساس رابطه اش با ارزشهای دیگر مرتب می شود.
ارزش ها می توانند برای هر فرد کارکردهای مختلفی داشته باشند. آنها استانداردهای
رفتاری مارا شکل می دهند و در تصمیم گیری به ما کمک می کنند. برای مثال ارزش ها در
بازنمایی و معرفی ما به دیگران، در مقایسه ای که نسبت به اعمال و اهداف مختلف
داریم، تلاشی که در جهت اثر گذاری بر روی دیگران انجام می دهیم، در فرموله کردن
نگرش هایمان، در ارزیابی و نکوهش دیگران و غیره به ما کمک می کنند.
صراحتاً هر ارزشی که فرد زیاد بر آن تاکید می کند، تاثیر بسزایی بر روی روش و سبک زندگی وی دارد. چرا که این ارزش است که سبک زندگی افراد را می سازد.
در توسعه و بسط سبک زندگی یک فرد، تمام مولفه ها و اجزا هویت ذکر شده، بکار می آیند. سبک زندگی متشکل از اعمال و نگرش هایی است، که نه تنها بر اساس ارزش های زیبا شناختی و مادی است، بلکه در کنار آن نگرش ها، اعمال متکی بر ارزش های اخلاقی و متافیزیکی را نیز در بر می گیرد. هر سبک زندگی ،شامل یک الگوی معنا دار از روابط میان ارزش ها ، نگرش ها و اعمال احتمالی است. لذا غیر ممکن است و نمی توان نقش انواع مختلف ارزش را در هویت و سبک زندگی مجزا انگاشت. همین موضوع در مورد رابطه میان فرد و جامعه نیز صدق می کند. در جوامع غربی کنونی انواع مختلف ارزش ها اعم از مادی ، زیباشناختی ، اخلاقی و متافیزیکی (فرامادی) در کالاهای مصرفی ورسانه های جمعی ادغام می شوند.
همان گونه که"استوارت اون" در "بازی انتزاعی همیشگی" مطرح می کند، تصاویری وجود دارند، که توده ای حاشیه نشین را می سازند و در سبکهای در حال تغییری که بازار ها را پر از کالاهای مورد نیاز مصرف کنندگان می کند، ارزشهای مادی و ارزشهای درونی همواره در حال دگرگونی هستند. هر روز بیشتر از پیش گیج کننده می شوند. بنابراین سبکهای زندگی، تجلی گر اراده افراد در راستای خلق شخصیت و هویت فرهنگی و اجتماعی خاص خویش در چهارچوب ساختاری و موقعیتی جامعه ای هستند، که در آن زندگی می کنند.
بنابراین، عبارت سبک زندگی در اینجا پدیده ای است، که از منظر ساختاری، موقعیتی و فردی قابل تعیین و تعریف است. در جامعه شناسی، این عبارت در دسته بندی طبقات اساسی اجتماع و شاخصه های فرهنگی آنها مورد استفاده قرار می گیرد.
تعریف سبک زندگی
واژه lifestyle به معني سبک زندگي، روش هاي متفاوت زندگي را نشان مي دهد.در تعريف سبک زندگي، گيدنز معتقد است: «سبک زندگي را مي توان مجموعه اي کم و بيش جامع از عملکردها تعبير کرد که فرد آنها را به کار مي گيرد. اين عملکردها نه فقط نيازهاي جاري او را برآورده مي سازد بلکه روايت خاصي را هم که وي براي هويت شخصي خويش بر مي گزيند، در برابر ديگران مجسم مي سازد.
سبک زندگي مجموعه اي نسبتا منسجم از همه رفتارها و فعاليت هاي يک فرد معين در جريان زندگي روزمره است (گيدنز، 1378:120)
یکی از مهمترین تقاضاهای جوامع، ارائه الگوهای سبک زندگی از صاحبان دیدگاههای مختلف است. درواقع در جدال بین سنت و مدرنیزم، این الگوسازی ها نقش مهمی را در فاصله گیری از سنت و نسبت دارشدن با مدرنیزم ایفا می کند"سبک زندگی" اصطلاحی است که از 1939 به بعد در زبان انگلیسی رواج یافته است و به نظر می رسد تا پیش از آن جامعه و فرهنگ غربی نیازی به این مفهوم نداشته است. امروزه این اصطلاح کاربرد عامیانه زیادی در زبان انگلیسی دارد و بیشتر برای توصیف نوع و گونه خانه و اسباب و اثاثیه ای که فرد آن را "مطلوب" یا "ایده آل" خود می داند و به کار می برد گفته می شود.نند اما در تعریفی ساده و کلی تر می توان سبک زندگی را"شیوه زندگی" یا به نحو دقیق تر الگوها و شیوه های "زندگی روزمره" تعریف کرد که نه تنها شامل الگوهای فردی مطلوب از زندگی بلکه شامل تمام عادات و روش هایی که فرد یا اعضای یک گروه به آنها خو کرده یا عملاً با آنها سر و کار دارد می شود. بنابر این سبک زندگی به خانه و اثایه محدود نمی شود و تمام چیزها مانند الگوهای روابط اجتماعی، سرگرمی، مصرف و لباس را در بر می گیرد و نگرش ها، ارزش ها و جهان بینی فرد و گروهی که عضو آن است را منعکس می کند.
انسان امروزی و مدرن چنان به استفاده از الکتریسته، اتومبیل شخصی، دوربین عکاسی و فیلمبرداری، تلفن، آپارتمان نشینی، رادیو، ضبط، تلویزیون رنگی، آرایش در خیابان و مکان های عمومی، آموزش مدرسه ای، ابزارها و روش های ضدبارداری، موسیقی پاپ، ساندویچ و غذاهای سرد و آماده، تکنولوژی های خانگی مانند ماشین لباس شویی، جارو برقی، اجاق گاز، ظرف شویی و وسایل آشپزی، چرخ خیاطی، یخچال و فریزر، تکنولوژی های بازی و سرگرمی کودکان و بزرگسالان و دیگر محصولات و کالاها و روش های مدرن خو کرده و در آن مستغرق شده است که دو نکته مهم درباره آنها را هرگز احساس نمی کند.
اول اینکه، این «سبک زندگی» پدیده ی جوان و نوظهوری است که کمتر از نیم قرن از عمر آن نمی گذرد. دوم، ورود هر یک از روش ها و تکنولوژی های فوق تغییرات بنیادینی در زندگی، احساس، تفکر، شیوه زیست و فرهنگ انسان امروزی بوجود آورده و می آورد.
تجانس در سبک زندگی شیوه ای است که می توان آن را زیرمجموعه ای از روش های کیفی جمع آوری داده ها در پژوهش انسان شناسی به شمار آورد.
با توجه به تغییر سبک های زندگی افراد از گذشته تا به امروز این نکته حائز اهمیت است که محققی که در میدان تحقیق موضوعی را مورد مطالعه قرار می دهد دارای چه نوع سبک زندگی می باشد چگونه به وسیله سبک زندگی خاص خود با افراد ارتباط برقرار می کند. به بیانی دیگر آیا سبک زندگی محقق بر روند و کیفیت تحقیق وی تأثیرگذار خواهد بود یا خیر؟
به عنوان مثال محققی با ظاهر محجبه در جامعه ای که افراد آن به حجاب اعتقاد ندارند تحقیق بهتری انجام می دهد یا در جامعه ای معتقد به حجاب؟ به عبارتی در کدام یک از میادین تحقیق فوق به داده های واقعی دست پیدا خواهد کرد؟